دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 27 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 23 |
مبانی نظری و پیشینه تحقیق تکنولوژی آموزشی درباره هوشمند سازی مدارس
خصوصیات محصول:
بخشی از متن :
تاریخچه مدارس هوشمند
تفکر استفاده از رایانهها و شبکه های رایانه ای برای کارهای مدرسه ای و عملی به قرن بیستم و اوائل دهه 1960 بر میگردد. اینترنت که در دوران جنگ سرد از درون شبکه معروف پا گرفت، بسیار سریع رشد کرد. منشاء مدارس هوشمند به سیستم آموزش از راه دور باز می گردد. مدارس هوشمند طرحی است که اولین بار در سال 1984 توسط دیوید پرکینز و همکارانش در دانشگاه هاروارد ارائه شد. این طرح به تدریج در چند مدرسه اجرا شد و بعدها تا حدودی توسعه یافت، به طوریکه امروزه برخی از کشورهای توسعه یافته در زمینه فناوری اطلاعات، همچون مالزی، از این مدارس جهت تربیت نیروی انسانی در برنامههای توسعه خود استفاده میکنند. از جمله کشورهایی که در زمینه مدارس هوشمند گامهای موثری برداشتهاند، به غیر از مالزی و آمریکا میتوان به کشورهای کانادا، سوییس، ایرلند و مصر اشاره کرد .(مرکز فناوری اطلاعات و ارتباطات آموزش و پرورش،1390).
آموزش از راه دور سالیان درازی است که در سطح جهان وجود داشته و دارد و از زمانی که فناوری اطلاعات پیدا شد، توسعه یافت و سرعت بیشتری گرفت و توانست به صورت وسیعتری در سطح جهان، به خصوص در کشور های درحال توسعه رشد کند. از سال 1990 میلادی که وب سایتها عملا در صحنه حاضر شدند و نرم افزارهایی که توانست با روشهای آسانتری اطلاعات را بین مخاطب و رایانه رد و بدل کند. در واقع سال 1993 را می توان سال شروع دقیق توسعهی مدارس هوشمند بدانیم و همانطور که می بینیم در یک دهه شاهد هستیم که این پدیده در جهان شکل گرفته و در همین مدت کوتاه توانسته به سرعت خود را مطرح کند(جلالی، 1388).
مدارس هوشمند تحولی عظیم را در نظامهای آموزشی به دنبال خواهد داشت ، به نحوی که دانشآموزان قادر خواهند بود فناوری اطلاعات را در تمامی زمینه های آموزشی، از جمله مدیریت و برنامه کلاس درس به کار ببندند. هدف نهایی از فعال نمودن مدارس هوشمند ، تربیت نیروی کار مجهز به سواد رایانهای است که بتوانند نیازهای قرن بیست و یکم را برآورده کنند. بیشترین موفقیت در این بخش از برنامه هفتم توسعه دولت مالزی پیشبینی شده است و دولت مالزی امیدوار است تا پایان برنامه، حداقل 750 مدرسه را به سیستم هوشمند مجهز کند. رویکرد مدارس هوشمند، رویکرد جامعه و تلفیقی است. از آن جهت جامعه است که به منظور برآوردن نیازهای دانشآموزان با روشهای یادگیری متفاوت و استفاده از ابزارهای چندرسانهای (بصری،کلامی، شنیداری و عملی) تلاش خواهد داشت تا زمینه رشد همه جانبه استعدادهای دانش آموزان را تدارک ببیند و تلفیق همانگونه که قبلا بیان شد به جای استفاده ابزاری از فناوری اطلاعات و با ارائه واحد مستقل فناوری در کنار سایر واحدهای درسی تلاش خواهد شد که به صورت تلفیقی ما بین برنامههای درسی و روشهای و شیوههای یادگیری نسبت به کارامد و اثربخش نمودن نظام آموزشی اقدام گردد. به علاوه مدلهای آموزشی مدارس هوشمند شرکت فعالانه دانشآموزان طلب می کند. دانشآموزانی می توانند از این رویکرد فایده ببرند که دارای تفکر خلاق و نقادانه باشند و از سطح توانایی قابل قبولی برخوردار باشند. مدارس هوشمند محیط همکاری و رقابت هستند و مواد آموزشی و تمرینات جهت بسط این مهارتها در دانش آموزان طراحی شده اند(عبادی، 1383، ص37).
کشور مالزی از اوایل دهه 70 به منظور حرکت به سوی اقتصاد دانشمحور و رشد فناوری اطلاعات و ارتباطات در میان صنایع دیگر و اشتغالزایی در حوزه ICT سعی کرد که از قابلیتهای این حوزه در تمام زمینهها از جمله آموزش و پرورش بهره ببرد. این کشور با ارائه طرح مدارس هوشمند کلاسهای معمولی را به کلاسهای الکترونیکی تبدیل کرد که در آن معلم به جای انتقال دانش و اطلاعات، قدرت قضاوت دانشآموزان در انتخاب اطلاعات از منابع مختلف را افزایش میدهد و زمینه یادگیری مادامالعمر دانشآموزان و شهروندان مالزی را فراهم میآورد. (همان منبع).
طرح راهاندازی مدارس هوشمند اولین بار در کشور مالزی به اجرا درآمد و قرار شد تا سال 2020 تمامی مدارس این کشور به صورت هوشمند اداره شوند اما در کشور ما این طرح از سال 86 و با راهاندازی اولین مدرسه هوشمند در مقطع ابتدایی اجریی شد. اگرچه تعدادی مدرسه آن هم درمقطع دبیرستان در تهران طرح کلاس هوشمند را به صورت پایلوت اجرا کرده اند و حتی آموزش و پرورش و وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات طی تفاهم نامهای طرح اتصال 50 هزار مدرسه به شبکه رشد را در قالب طرح مدارس هوشمند کلید زدند اما بهرهگیری از فناوریهای نوین در تمامی سطوح مدارس ابتدایی برای اولین بار در کشور از سوی پیشتازان رایانه ایران و با حمایتهای معنوی وزارت آموزش و پرورش شکل گرفت. (همان منبع).
به طور کلی ، از نیمه دوم سال 1380 به بعد، در زمینه آموزش اینترنتی و بهرهگیری از پهنای باند مخابراتی برای ارائه دورههای آموزشی در گوشه و کنار کشور آغاز شد تا اینکه طبق مصوبات شورای فناوری اطلاعات و ارتباطات وزرات آموزش و پرورش در سال تحصیلی 1384-1383 پایلوت مدارس هوشمند به سازمان آموزش و پرورش شهر تهران محول گردید. پس از طرح موضوع در شورای راهبری فناوری اطلاعات و ارتباطات تعداد 4 دبیرستان در 4 منطقه تهران انتخاب و از سال تحصیلی بعد اجرای آزمایشی طرح در این مدارس آغاز گردید(همان منبع).
2-1-2 تعریف مدارس هوشمند:[1]
مدرسهای است که در آن روند اجرای کلیه فرآیندها اعم از مدیریت، نظارت، کنترل، یاددهی یادگیری، منابع آموزشی و کمک آموزشی، ارزشیابی، اسناد وامور دفتری، ارتباطات و مبانی توسعه آنها، مبتنی بر فاوا و در جهت بهبود نظام آموزشی و تربیتی پژوهش محور طراحی شده است (مرکز آمار و فناوری اطلاعات و ارتباطات آموزش و پرورش،1390).
1.Smart School
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 55 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 35 |
مبانی نظری و پیشینه تحقیق انگیزش پیشرفت تحصیلی
خصوصیات محصول:
بخشی از متن :
سازه ی انگیزش پیشرفت تحصیلی در مدرسه به رفتارهایی که به یادگیری پیشرفت مربوط است ، اطلاق می شود (هوسن ، 1994) رویکردهای زیادی برای تعریف انگیزش پیشرفت تحصیلی وجود دارد ، بعضی از رویکردها به انگیزش های مربوط به موفقیت به طور عام میپردازند . یکی از آنها ، رویکرد هدفهاست. رویکرد هدفها براساس انگیزش های سازگارانه و ناسازگارانه پدید آمده است (ایمز،1994).
تحقیقات در این زمینه این رویکرد نشان داده است ، کودکانی که توانایی های یکسانی دارند ، در برابر مشکلات آموزشی و یادگیری ، پاسخهای متفاوتی میدهند ، بعضی از افراد با وجود تواناییهای سطح بالا با این دشواریها به گونهی مواجه میشوند که به نظر میرسد توانایی اندکی دارند و از این که تلاشهایشان به موفقیت نمیرسد ، ناامید میشوند ، گاهی در قالب الگوی درماندگی آموخته شده آن را تفسیر میکنند که ناسازگارانه است ، زیرا در مقابل رسیدن کودکان به اهداف ارزشمند و بالفعل کردن تواناییهای درونی آنها مانع ایجاد می کند .در مقابل ، گروهی مشکلات را به گونه ی می بینند که می توانند بر چالش هایی که بر سر راه شان هست غلبه کنند ، از مشکلات ناراحت نمی شوند ، حتی در وجودشان احساس لذت از غلبه نمودن بر چالش پدید میآید . آنها توجه خود را به تغییر دادن راهبردها با حداکثر تلاش متمرکز می کنند و سطوح حل مسئله خود را غنی تر می کنند . این واکنش ها را پاسخ هایی با جهت گیری تسلط می نامند (ایمز، 1994).
پژوهشگران انگیزش پیشرفت تحصیلی را مربوط به دو طبقه از اهداف می دانند : اهداف عملکردی و اهداف یادگیری (دوئیک ،1998). دوئیک (1998) در نظریه هدف – محوری خود پیش بینی می کند ، رفتار افراد با سوگیریهای متفاوت در دستیابی به اهداف، به ادراک آنان از تواناییهایشان بستگی خواهد داشت.
دوئیک (1998) اشاره میکند در اهداف عملکردی، هدف، عملکرد و کفایت است و دانشآموزان موفقیتها را به عنوان ملاک کفایت خویش می دانند . در اهداف یادگیری ، هدف ، یادگیری و تسلط بر کفایت است. در این حالت افراد به دنبال هدف های دیگری هستند و در جستجوی فعالیت جدید و افزایش کفایت خود تلاش می کنند. به عبارت دیگر ، دانش آموزانی که اهداف عملکردی را مد نظر دارند ، در ابتدا علاقه مند به اکتساب ارزشیابی های مثبت از توانای هایشان هستند ، سعی می کنند تا از موارد منفی اجتناب کنند ، این افراد ترجیح می دهند ارزشیابی مثبتی در یک تکلیف آسان تر به دست آورندتا این که احتمال ارزشیابی منفی در تکلیفی مهم تر و چالش انگیزتر را بپذیرند.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 52 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 31 |
مبانی نظری و پیشینه تحقیق خودکارآمدی
خصوصیات محصول:
بخشی از متن :
خودکارآمدی عمده ترین و اصلی ترین مکانیسم در کارکرد شناختی انسان به شمار می رود و عبارت است از باور های افراد در مورد لیاقت هایشان جهت اعمال کنترل روی حوادث موثر زندگی (بندورا، 1992). در چهار چوب نظریه خودکارآمدی بندورا چنین عنوان می شود که افراد دارای باورهای قوی در مورد توانایی های خود نسبت به افرادی که در مورد توانایی های خود تردید دارند ، در انجام تکالیف کوشش و پافشاری می کنند و در نتیجه عملکرد آن ها در انجام تکالیف بهتر است . عوامل بسیاری در شکل گیری عوامل انگیزش و شناختی نقش دارند.
باور های خودکارآمدی زمینه ی تازه ی در پژوهش های روان شناختی ایجاد کرده است. هر پژوهشی در این زمینه می تواند جنبه اکتشافی داشته باشد و به شناخت ماهیت و کنش وری آن کمک کند . از لحاظ علمی با توجه به اثرات گسترده امید با باورهای خودکار آمدی تا حدودی اهمیت چنین پژوهشی را نمایان می سازد.
خودکارآمدی ، یکی از مفاهیم مورد تاکید در نظریه های یادگیری است . خودکارآمدی (به قضاوت فرد در مورد توانایی های خود برای انجام موفقّیت آمیز یک تکلیف یا کار) گفته می شود . (وولفلک،2004) تئوری خودکار آمدی بندورا، به نقش اعتماد و اطمینان و عزت نفس فرد نسبت به توانایی هایش در انجام رفتار خواسته شده از وی تاکید دارد.(بندورا و آدامز 2002) باورهای خودکارآمدی تعیین می کند که افراد تا چه اندازه برای فعالیت خود انرژی صرف می کنند و تا چه میزان در برابر موانع مقاومت می نمایند.(پاجارس و شانک،2001) خودکارآمدی بر رفتار فرد بسیار تاثیر گذار است . به عنوان مثال ، دانش آموز دارای خودکارآمدی سطح پایین ممکن است حتی برای یک امتحان خودش را آماده نکند ، زیرا فکر می کند که هر اندازه زحمت بکشد ، فایده ای نخواهد داشت.(سانتروک2004)
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 77 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 50 |
مبانی نظری و پیشینه تحقیق طرحواره های ناسازگار اولیه
رفرنس دهی استاندارد و پاورقی نویسی مناسب
منبع : انگلیسی و فارسی دارد به شیو APA
نوع فایل : WORD و قابل ویرایش با فرمت docx
بخشی از متن :
تاریخچه طرحواره
طرح واره به طور کلی به عنوان ساختار[1]، قالب [2] یا چارچوب [3]تعریف می شود. در فلسفه یونان باستان قدیم منطقیون رواقی[4]، مخصوصاً فروسیپوس[5] (206 الی 279 ق.م) اصول منطقی را در قالب « طرح واره ی استنباط[6]» مطرح کردند (نوسبام[7]،1994 به نقل از یانگ و همکاران 2003) و از آنچه بین همه اعضا یک طبقه مشترک است .همچنین بعضی از حوزه های گوناگون دیگری که در آن از مفهوم طرح واره استفاده شده است، شامل نظریه مجموعه ها، هندسه جبری، آموزش، نقدهای ادبی، و برنامه نویسی کامپیوتری است. زیربنای نظریه طرح واره در کارهای ایمانوئل کانت[8](1929،1781) ردیابی می شود. او توصیف کرد که طرح واره ی سگ یک الگوی ذهنی است که می تواند تصویر یک سگ چهارپا را در کلیتی توضیح دهد که بدون محدودیت برای تجربه ی هر تصویر معین یا بازنمایی هر تصویر ممکن به صورت ملموس و عینی می باشد(آجیده[9]،2003). طرح واره در نظام فلسفی کانت به عنوان «درک ودریافت نقطه اشتراک تمام عناصر یک مجموعه» تعریف می شود. او معتقد بود ادراک و حافظه، نتیجه تجارب حسی دنیای خارج هستند که تحت ساختارهای شناختی متأثرمی شوند و تغییر شکل می دهند(پیس[10]،1988؛ استین[11]،1992 و استین و یانگ،1992).
کسی که اولین بار مفهوم طرح واره را بسط داد بارتلت[12] در سال 1930 بود .بارتلت(1932) با بسط نظریه طرح واره اش برای روان شناسان عصر خود یک چهارچوب طرح واره ایجاد کرد و در رابطه با اطلاعات جدید به تأثیر آگاهی قبلی بر ادراک و حافظه پرداخت. او دریافت فراخوانی حافظه الزاماّ توسط سرشت و منش تعیین می شود و گذشته فرد در جریان رویدادهای کنونی به طور مداوم بازسازی می شود. متخصصان بالینی قبل از1980، اختلالات شخصیت را با اصطلاح «منش» مشخص می کردند. امروزه در ارتباط با بعد روان شناسی، برای اختلالات شخصیت به جای واژه «منش» از اصطلاح «طرحواره» استفاده می شود. بیشتر اوقات اگر نگوییم همیشه، فرآیندهای مربوط به طرح واره به صورت خودکار و بدون آگاهی بر بخشی از سیستم دریافتی ـ ادراکی ما اتفاق می افتد. بدین ترتیب از اوایل دهه ی 1980، نظریه طرح واره وسیله ای مقدماتی برای درک جنبه های روان شناختی فرهنگ نیز شده است. واژه طرح واره در روان شناسی و به طور گسترده تر در حوزه شناختی، تاریخچه ای غنی و برجسته دارد. در حوزه رشد شناختی، طرح واره به عنوان «نقشه انتزاعی شناختی» در نظر گرفته می شود که راهنمای تفسیر اطلاعات و حل مسئله است. بنابراین ما به یک طرح واره زبانی[13] برای فهم یک جمله و به یک طرح واره فرهنگی[14] برای تفسیر یک افسانه نیاز داریم(یانگ،کلوسکو و ویشار؛ ترجمه حمیدپورو اندوز،1389).
1.Structure
2.Frame work
3.Outline
4.Stoic Logicians
5.Frosippus
6.Inference Schemate
7.Nussbaum
8. Kant
9. Ajideh
10.Pace
11. Stein
12. Bartlett
1.Linguistic Schema
2.Cultural Schema
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 35 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 17 |
مبانی نظری و پیشینه تحقیق مسئولیت پذیری
مسئولیت پذیری:
مسئولیت حالتی که طی آن شخص نقش و اثر خود را در عوارض و نتایج یک اقدام، فعالیت یا رفتار می پذیرد. شرایط فرد بزرگسالی که قادر است مقررات ، آداب ، رسوم، و معیارهای اخلاقی ، اجتماعی ، شغلی و . . . را رعایت کند و در صورت عدم رعایت ، عوارض و نتایج نامطلوب آن را نیز پذیرا می باشد. یکی از ویژگی های فرد این است که نقش های اجتماعی خود را می پذیرد و در جهت انجام وظایف خود تلاش می کند (ساعتچی ، 1377). فردی که مسئولیت کاری را بر عهده می گیرد می پذیرد که یک سری فعالیت هایی را انجام دهد یا برای انجام این کارها توسط دیگران نظارت داشته باشد(سرتو ، 2004، به نقل از اونگرانو،2012).
گاف (1968) معتقد است که مسئولیت پذیری به معنای در نظر داشتن پیامد رفتار خود و قابل اعتماد و اطمینان بودن در رفتار، و احساس تعهد به ساختار اجتماعی بزرگتر می باشد.
مسئولیت پذیری[1]، یکی از ابعاد شخصیت سالم و ویژگی بسیار مهمی در کلاس درس و زندگی روزمره است و والدین، مشاوران و معلمان، نقش مهمی برای کمک به دانش آموزان در کسب مسئولیت پذیری مدرسه، خانواده و اجتماع بر عهده دارند. برای ایجاد حس مسئولیت پذیری، روش ها و راهکار هایی تدوین شده است که معلم می تواند آن ها را در کلاس خود اجرا نماید(حسین پور، درویشی و سودانی،1389).
مسئولیتپذیری یعنی قابلیت پذیرش پاسخگویی و به عهده گرفتن کاری که از کسی درخواست میشود و شخص حق دارد که آن را بپذیرد و یا رد کند. مسئولیت با وظیفه تفاوت دارد، وظیفه کاری است که یک نفر به دیگری محول میکند و باید حتما انجام بگیرد. در واقع مسئولیت انتخابی آگاهانه است. کودکی که از ابتدا امکان استقلال به او داده شده باشد، آمادگی بیشتری برای پذیرفتن مسئولیت خواهد داشت. مسئولیتپذیری بخشی از رشد شخصیت کودک است. کودک از سن دو تا سه سالگی نیاز دیگران و اهمیت دادن به آن و نیز انتظارات دیگران از خویش را درک میکند و این روند، حس مسئولیتپذیری را در او ایجاد میکند. پدر و مادر باید الگوی این مسئولیتپذیری را به او بیاموزند، زیرا اگر پروسهی مسئولیتپذیری به درستی در تربیت فرد شکل نگیرد، بعد از هجده سالگی، زمانی که شخصیت فرد شکل گرفت، دیگر نمیتوان او را تغییر دارد، در این صورت یا باید خانواده خود را با او وفق بدهد یا او را مجبور کند که با محیط خانواده سازگار شود و اگر این شخص نتواند خود را با خانواده هماهنگ کند بهتر است از خانواده جدا شود و زندگی مستقلی برای خویش تدارک ببیند(احمدی و رمضانی،1386).
[1] - responsibility
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 28 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 17 |
مبانی نظری و پیشینه تحقیق کمال گرایی
دارای منابع فارسی و انگلیسی
رفرنس دهی استاندارد
کمال گرایی:
سازة کمال گرایی در گذشته مورد توجه نظر یه پردازان بزر گی همچون فرو ید، آدلر و مازلو بوده است (نورد بی و هال،1974) و در دهه های اخیر نیز مورد اقبال پژوهشگران بسیاری قرارگرفته است و هرکدام به فراخور دیدگاه خود تعر یف متفاوتی از آن ارائه داده اند. با این حال اکثر پژوهشگران، برا ین امر که معیارهای بلند مرتبه برای عملکرد، مفهوم محوری کمال گرایی است، توافق دارند.
هورنای(1950) کمال گرایی را شیوه ای از زندگی می داند که افراد برا ی رهایی از اضطراب اساسی آن را به کار می بندند و کمال گرایی را گرا یش روان رنجورانه به بی عیب و نقص بودن، کوچک ترین اشتباه خود را گناهی نابخشودنی پنداشتن و مضطربانه انتظار پیامد های شوم داشتن، تعریف می کند. هانلند (1978) بر این باور است که کمال گرایی نشان دهندة گرایش و علاقة فرد به درک محیط پیرامون خود به گونة قانون همه یا هیچ است که به موجب آن، نتا یج به شکل موفقیت ها یا شکست ها حاصل می شوند. گرچه مفهوم کمال گرایی به طور گسترده ای توجه روان شناسان را به خود جلب کرده است، اما هنوز به عنوان پدیده ای تقر یباً ناشناخته و ناسازگار تعریف شده است. سازة کمال گرایی مثبت و منفی، می تواند به صورت های به هنجار و نابه هنجار باشد(هماچک،2006).
به عقیده تری شوت و همکاران(2005) کسانی که کمال گرایی مثبت(به هنجار) دارند، معیارهایی را برای خود در نظر می گیرند، اما به جای این که ر سیدن و یا نرسیدن به آن معیارها برایشان مهم باشد، نفس تلاش کردن برا ی رسیدن به هدف در نظرشان اهمیت دارد. در واقع ا ین افراد از کار و تلاش زیاد لذت می برند و وقتی در انجام دادن یا ندادن کاری آزادند ، سعی می کنند آن را به بهترین نحوی که می توانند انجام دهند .
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 43 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 20 |
دارای منابع کامل
رفرنس دهی منظم
یادگیری خود نظم بخش نوعی فرایند ساختاری فعال است که از طریق آن یادگیرندگان اهدافی را برای یادگیری شان تعیین می کنند سپس می کوشند تا شناخت، انگیزش، و رفتارشان را نظارت، تنظیم و کنترل کنند (پنتریج، 2000؛ به نقل از شانک، 2005). این فرایند مستلزم فراگیرانی است که به طور مستقل یادگیری شان را طراحی، نظارت و ارزیابی می کنند. بسیاری از پژوهش های اولیه در مورد خود نظم بخشی ماهیت درمانی دارند که طی آنها پژوهشگران به آزمودنی هایشان آموزش می دادند تا رفتارهایی از قبیل پرخاشگری، اعتیاد و سایر مشکلات رفتاری خود را تغییر دهند (شانک، 2005). با این حال پژوهشگرزان اکنون اصول خودنظم بخشی را برای مطالعه تحصیلی و دیگر شکل های یادگیری از قبیل مهارت های اجتماعی و حرکتی به کار می برند (بوکارتس، پنتریچ و زیدنر،2000؛ زیمرمن و شانک، 2001؛ به نقل از شانک، 2005).
تعاریف و مدل های گوناگونی از یادگیری خود نظم بخش وجود دارد که در آنها سعی شده است که نحوه خود نظم بخشی دانش آموزان در فرایند یادگیری تبیین شود. به طور کلی در این دیدگاه ها بر نقش فعال دانش آموز در فرایند یادگیری تاکید می شود. براساس این نظریه ها، یادگیری چیزی نیست که توسط دیگران برای دانش آموز اتفاق می افتد بلکه آن چیزی است که توسط خود دانش آموز صورت می گیرد. ویژگی های خاصی که اغلب به یادگیرندگان خود نظم بخش نسبت داده می شود مرتبط با باورهای انگیزشی یا نگرش ها، استفاده از راهبردهای شناختی و توانایی فراشناختی شان است. به عبارت دیگر، یادگیرندگان خود نظم بخش دانش آموزانی هستند که از لحاظ انگیزشی، شناختی، فراشناختی و رفتاری برای پیشرفت تحصیلی خود به فعالیت می پردازد. از لحاظ انگیزشی، تصور می شود که یادگیرندگان خود نظم بخش مجموعه ای از باورها و نگرش های انطباقی دارند که تمایل آنان را برای درگیرشدن و پایداری در تکلیف تحصیلی شکل می دهند. برای مثال، دانش آموزان خود نظم بخش گرایش به خود بسندگی دارند، بر افزایش سطح تسلط شان تمرکز دارند و موضوعات درسی را ارزشمند، جالب و مفید می دانند (شانک و ارتمر، 2000؛ ویگ فلد، 1994؛ به نقل از ولترز، 2003). از لحاظ شناختی، یادگیرندگان خودنظم بخش خزانه ای غنی از راهبردهای شناختی دارند و می توانند آنها را با آمادگی و مهارت برای انجام تکالیف مختلف تحصیلی ره کار برند. برای مثال، این دانش آموزان در راهبردهای شناختی یادگیری از قبیل مرور کردن، بسط دادن و سازمان دهی کردن ماهر هستند (الکساندر، گراهام و هاریس، 1998؛ وینشتاین و می یر، 1986؛ به نقل از ولترز، 2003). این دانش آموزان از لحاظ فراشناختی، اندوخته ای بزرگ از دانش فراشناختی درباره راهبردهای یادگیری (به طور خاص) و درباره فرآیند یادگیری (به طور عام) دارند (زیمرمن، 1986؛ بورکواسکی، کار، ریلینگر و پرسلی، 1990؛ پنتریج، ولترز و بکستر، 2000؛ به نقل از ولترز، 2003). آنان قادر به نظارت بر یادگیری و تولید بازخورد درونی درباره پردازش شناختی شان هستند (باتلر و وین، 1995؛ به نقل از ولترز، 2003).
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 87 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 20 |
دارای منابع کامل
رفرنس دهی منظم
این درمان بدین منظور طراحی شده است تا مجموعه ی نظام داری از فرضصت ها را برای مراجعان فراهم سازد، به طوری که آنها بیاموزند موقعیتهای اجتماعی تهدید کننده نیستند، خطاهای اجتماعی مهلک و شرم آور نیستند، و نقایص و کاستیها در عملکرد اجتماعی به اندازه ای که پیش بینی می کنند فاجعه آمیز نیستند. در طی جلسات، وظیفه درمانگر این است تا، در حالی که به روش های مختلفی که درمانجو یادگیری این الگوهای جدید را از خود دریغ می کند توجه کند، این فرصتهای یادگیری جدید را نیز برای وی فراهم آورد. درمانگر به عنوان یک مربی خبره عمل می کند، فرصت های یادگیری را تنظیم می کند، درمانجو را برای اتخاذ تفاسیر صحیح از عملکرد جاری خود راهنمایی می کند، و با شوخ طبعی، انگیزه دادن، تشویق کردن و دیگر فنون، زمینه ای را برای مراجع فراهم می کند تا تفاسیر و جایگزینهای جدیدی را در مورد اکثر موقعیتهای اجتماعی ترس آور در معرض آزمایش قرار دهند. در طی پیشرفت درمان، با کمک کردن به مراجعان برای تبدیل شدن به درمانگر خودشان، ماندگاری درمان بیشتر می شود؛ این کار از طریق فهم و به کاربرد تدابیر درمانی بر روی خودشان صورت می گیرد. چنین استقلال عملی در به کار بردن مهارت های درمانی، با فراهم کردن یک الگو از اختلال توسط درمانگر آغاز می شود. این الگو یک راهنما برای دنبال کردن مداخلات فراهم می کند، و به مراجعان کمک می کند ببینند که هر جزء از مداخلات بخشی از یک طرح کلی است که عوامل نگهدارنده اختلال اضطراب اجتماعی را حذف می کند. همچنین این الگو فضایی برای مراجعان فراهم می کند تا به گونه ای به اختلال خود بنگرند که ممکن است به آنها کمک کند تا تلاش های حل مسئله ناکارآمد خود را رها کنند، و به طور متفاوتی به ناهماهنگی و هجوم علائم خود که در لحظات ترس بروز می یابند، پاسخ دهند (هافمن و اتو،2010؛ ترجمه خانزاده، سلطانی و سعیدیان اصل، 1392).
پس از این الگو آموزشی ارائه شد، ابزار اصلی برای تغییر، مواجهه گام به گام است. در اینجا وظیفه ی درمانگر کمک به یادگیری مراجعان از طریق عمل کردن است تا این مواجهه ها را انجام دهند، به اندازه کافی در موقعیت های اجتماعی قرار بگیرند، و به طور منطقی آنچه که در آن موقعیت در حال رخ دادن است را ارزشیابی کنند؛ با این کار بر ترس خود غلبه می کنند و انتظارات غلط آنها تصحیح می شود. اگر مواجهه گام به گام ابزار اصلی یادگیری درمانی باشد، بنابراین هنر تحقیق این یادگیری از توانایی درمانگر ناشی می شود تا این دیدگاه را برای مراجعان فراهم کند که اضطراب اجتماعی شان می تواند با نوعی جدید از تمرینات اجتماعی تغییر کند. این تمرینات اجتماعی، مواجهه های اجتماعی فشرده تر و پی در پی را در بر می گیرد که با یادگیری ارزشیابی بی طرفانه تر و درست تر تجارب ترکیب شده است. بینش حاصل شده از این تمرینات از مداخلات آموزشی و شناختی ناشی می شود و این حس را در مراجعان ایجاد می کند که ممکن است مواجهه اجتماعی در زمان درمان در مقایسه با مواجهه هایی که خودشان انجام می دهند تاثیرات متفاوتی را در بر داشته باشد. توجه به این نکته ضروری است زیرا اکثر مراجعان برای سالها مواجهه های اجتماعی را به سبک خود انجام می دهند و بنابراین برای وارد شدن دوباره به این موقعیتها دودل و مردد هستند.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 26 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 26 |
دارای مناع کامل و رفرنس دهی منظم
دلبستگی از یک مفهوم یونانی به نام (storage) که نوعی عشق بین والدین و کودک می باشد گرفته شده است. مفهوم دلبستگی در روان شناسی جدید ریشه در کارهای جان بالبیروان پزشک و روان تحلیل گر انگلیسی دارد. او دلبستگی را پیوند عاطفی عمیق افراد خاص در زندگی معرفی می نماید به طوری که تعامل با آنها در زندگی ایجاد شعف و نشاط کرده و در هنگام استرس و تنیدگی، حضور آنها ایجاد آرامش می نماید. دلبستگی در دوره ای شکل می گیرد که در آن حساسیت زیادی به ویژگی مراقب وجود دارد، تجربیات اولیه با آنها نوع دلبستگی را تعیین کرده و تداوم آن را در طول زمان تثبیت می نماید . اولین پیوند عاطفی بین کودک با مادر و یا مراقب او برقرار می شود. تجارب دلبستگی ما مراقبان اولیه در الگوهای کاری ذهنی بازنمایی می شوند و در طی رشد از نوزادی تا نوجوانی تثبیت می شود (زیمرمن و بیکر،2002). شافر و امرسون دلبستگی را به عنوان "تمایل فرد کم سن برای جستجوی مجاورت با بعضی افراد هم نوع "تعریف می نمایند، و به نظر سیرز دلبستگی در نتیجه تعامل ارضا کننده با افراد مهم محیط کودک اکتساب می گردد. دلبستگی پیوند هیجانی پایدار بین دو فرد است به طوری که یکی از طرفین کوشش می کند نزدیکی یا مجاورت با موضوع دلبستگی را حفظ کرده و به گونه ای عمل کند تا مطمئن شود که ارتباط ادامه می یابد ( فوگل و 1997؛ به نقل از حاجی ولی زاده 1389). هر چند در تمام گونه ها نظام دلبستگی برای ابقاء گونه ها همچون غذا دادن و تولید مثل صورت می گیرد، البته این پاسخ های نا آموخته، تولید در برابر مادر ارزش انطباقی دارند زیرا مانع از آن می شوند که جاندار از منبع مراقب دور بیفتد و گم شود (اتکینسون و هیلگلارد،1389). به نظر هارلونیز وابستگی و دلبستگی یک واکنش فطری به محرک های خاص است که به وسیله مادر فراهم می شود ولی صرفاً ناشی از تغذیه نمی باشد، ایمنی بخشی ، گرمی و محبت که حاصل آرامش ناشی از لمس کردن است نتیجه آن می باشد (هارلو، 1985 به نقل از اکبری ، 1390). اولین دلبستگی های قوی در حدود 8 ماهگی شکل می گیرند، و با اضطراب جدائی همزمان هستند ( بیرج،1997 به نقل از اکبری ، 1390). به محض اینکه کودک توانایی حرکت بدست می آورد ممکن است انواعی از رفتارها، در او مشاهده شوند که نشانگر شکل گیری دلبستگی هستند از جمله، حرکت به سوی والدین و یا مراقب و اعتراض به هنگام ترس و درماندگی رابطه بین کودک و مراقب یک پیوند دوام دار است. حضور و ماهیت رفتار دلبستگی به وسیله رفتار نوع، مشخص می شود که رفتارهائی را در بر می گیرد که منجر به مجاورت با نگاره دلبستگی می شود ( کولین،1996). رفتارهای دلبستگی واضح کودکان، شامل گریه، لبخند زدن، فرا خوانده، لمس کردن، دنبال کردن، چسبیدن و اعتراض شدید هنگام تنهایی با غریبه ها است( کولین،1996).
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 32 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 20 |
مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره کودکان تیزهوش
منابع کامل
رفرنس دهی منظم
تیزهوش
تعاریف تیزهوش
تعبیرهای متفاوت بسیاری از تعریف کودکان تیزهوش برای جامعه ما وجود دارد و تعبیری که در زیر می آید. به اندازه هر تعبیر دیگری قابل قبول است. این تعبیر، دریافت جاری از این پدیده را به همراه ابعاد گوناگونی از تیزهوشی منعکس می کند(گلاگر ، 1984؛ ترجمه مهدی زاده و رضوانی، 1381).
کودکان تیزهوش و بااستعداد کسانی هستند که بر طبق تشخیص افراد صلاحیتدار و اهل فن به دلیل استعداد های برجسته خود قادر به عملکرد های عالی هستند. این کودکان به خدمات و برنامه آموزشی متفاوتی و رای آنچه معمولاً از طریق برنامه عادی مدرسه ارائه می شود نیازمندند تا به مسئولیتشان نسبت به خود واقف شوند. کودکان برخوردار از عملکرد بالا شامل کسانی می شوند که در هر یک از زمینه های زیر دارای موفقیتی مشهود و یا توانایی بالقوه ای باشند:
1- توانایی ذهنی عام
2- استعداد تحصیلی خاص
3- تفکر سازنده یا خلاق
4- توانایی رهبری
5- هنرهای نمایشی و دیداری
6- توانایی روانی-حرکتی
توانایی در به کار گیری سیستمهای نمادی آموخته شده ذهنی را شاید بتوان شرط لازم برای تیزهوشی دانست. این توانایی به دانش آموز تیزهوش اجازه می دهد که بدون انتظار از معلم یا محیط مطالب را با اتکای به خود فرا گیرد و اشکال و نتایج نوینی را تصور و خلق کند. بدین ترتیب این سیستمهای نمادی به یادگیرنده استقلال می بخشد(گلاگر ، 1984؛ ترجمه مهدی زاده و رضوانی، 1381).
گرچه نمرهء آزمون هوش میتواند ملاک نسبتا خوبی برای تعیین و تعریف کـودکان تـیزهوش باشد اما باید توجه داشت که اینگونه آزمونها قادر به اندازهگیری همهء جنبههای هـوش نـیستند، برای مـثال، یکی از ویژگیهای کودکان تیزهوش که در تعریف و شناسایی آنان بهکار میرود، قدرت رهبری و مدیریت و نیز خلاقیت آنان است کـه تـستهای هوشی نمیتوانند این ویژگیها را اندازهگیری کنند. اربن(1990)در تعریف خلاقیت میگوید: "خلاقیت توانایی پدید آوردن یک چـیز جـدید،غیرمعمول و شـگفتآور است". بهگفتهء اسمیت، نیزورت و هانت(1976)، در اصلاحیهء تربیتی 1978 قانون عمومی 561-95 بخش 902 آموزش و پرورش آمریکا،کودکان تیزهوش چنین تعریف شدهاند:
کودکان و نوجوانان سنین قـبل از دبـستان، دبستان یـا دبیرستان که دارای توانایی هوشی بالا، خلاقیت، توانایی در یک موضوع علمی خاص و توانایی مدیریت و رهـبری هـستند و به خدمات آموزشی خاص نیاز دارند.بههرحال، ضریب هوشی یکی از ملاکهای بسیار مناسب برای شناسایی کودکان تیزهوش بهحساب میآید. ضریب هـوشی 140-130 مـلاک تعیین کودکان تیزهوش است (ملک پور، 1380).